کتابدار یا اطلاع رسان : ما که هستیم؟
 
مشکل از کجاشروع می شود؟ از کی شروع می شود؟ منشا آن چیست؟
از خودکتابداران؟ از دانشجویان این رشته؟  ازفرهنگ مردم؟
خود راکتابدار بدانیم یا اطلاع رسان؟ آیا کتابداری بدانیم که صرفا با کتب و مجموعه منابع سروکاردارد و  وظیفه او تنها امانت دادن کتاب وجریمه کردن آن هنگام تاخیر در بازفرستادن مجموعه است؟ (که امیدوارم این گونه نباشیم).آیا  اطلاع رسانی بدانیم که می توانیم با کیفیت ترین منابع را در کمترین زمان و هزینه در اختیار کاربر قرار دهیم؟ ( آیا واقعاً اطلاعات خود را به اندازه ای بالا برده ایم که این ادعا را داشته ایم!!!!!!!!!!!!!!!!! ) 
شاید اگربخواهیم مشکلات موجود در رشته خود را بررسی نماییم با بیان هر مشکل، به مشکل جدیدتری برسیم. اما بهتر است کمی به خودمان، آینده کاریمان و به اطلاعات خود بنگریم؟
برخی ازدانشجویان کتابداری مشکل و مسئله این رشته را نداشتن فرهنگ مردمی و عدم شناخت آن توسط مردم می دانند. شاید نظر آنها تا حدودی درست باشد اما به نظر می رسد مشکل ازاین جا شروع نمی شود. فرض کنید شما در رشته دیگری که بسیار محبوب مردم است تحصیل می کردید و فرد دیگری از دوستان شما در رشته کتابداری واطلاع رسانی. نظر شما نسبت به او چگونه بود؟ آیا باز هم می توانستید از عدم فرهنگ صحبت کنید؟ واکنش شما نسبت به او چه بود؟ مشکل رشته یک بعدی نیست بلکه چند بعدیست. اگر ما دانشجویان کتابداری(که با افتخار می گویم کتابداری) از مردم انتظار دیگری داریم. آیا به کسب مهارت های قابل توجه و اطلاعات روزآمد و در نهایت رضایت خاطر، حتی از خودمان پرداخته ایم؟
چرا رشته های دیگر پیشرفت نموده اند؟ چرا مورد قبول جامعه واقع شده اند؟ اگر به گذشته دندانپزشکان توجه کنیم، افرادی نظیر سلمانی ها، دلاک ها، عطارها به مداوای دندان می پرداختند ، هم اکنون آنها برای خودشان ارزش بسیاری قائل شده اند در حالیکه گذشته ی رشته ما به دانشمندان و اندیشمندانی فرهیخته ای نظیر فارابی، آشوربانیپال و... برمیگردد. تا زمانی که به خودمان و رشته امان اعتماد نداشته باشیم نمی توانیم ارزش خود را بشناسیم.
اگر ما انتظار شآن اجتماعی و برخورداری از جایگاه مطلوب در جامعه را داریم  می باید سعی نماییم حتی چند لحظه که شده به رشته خود فکر کنیم، هدف خود را از آمدن به دانشگاه مشخص نماییم، فکرهای خلاق خود را عملی بخشیم، با همفکری هم سعی در حل مشکلات و بیان ایده های جدید داشته باشیم، جلسه هایپرسش و پاسخ تشکیل دهیم، از بحث های خسته کننده، بررسی این موضوع و آن موضوع خارج شویم و به مسائل ریشه ای و حل آنها ( با تاکید ) بپردازیم.
زمانی که بتوانیم حرفی برای گفتن به جامعه خود داشته باشیم آن گاه تفاوتی نمی کند که نام مان کتابدار باشد یا اطلاع رسان. آن چه که مهم است، آن است که بدانیم در هر رشته ای که تحصیل می کنیم، سعی در بهبود و ارتقای آن رشته  داشته ایم و بهترین آرزوهایمان را در رابطه با آن تحقق بخشیده ایم.
و بدانیم
ما در هر لحظه و در هرکجا و هر جایگاه می توانیم و توانسته ایم بهترین باشیم